به گزارش بیدار بورس، در ۱۸ ماهی که بازار سرمایه شیب نزولی به خود گرفته، اشخاص و نهادهای مختلفی بعنوان مقصر سقوط بازار سرمایه معرفی شده اند؛ بی آنکه نتیجه ای حاصل شده باشد.
مهدی حسینی کارشناس بازار سرمایه در خصوص وضعیت این بازار بیان کرد: بازار سرمایه در گذشته بازاری نسبتا آرام با فعالان محدود که الگوریتم رفتاری خاص خود را هم داشتند، بود؛ اما از جایی به بعد این بازار با مردم به اشتراک گذاشته شد. از همان زمان بود که تعداد زیادی سهامدار که به نوعی در این بازار به تناسب میزان سهام خود مالک هستند، حق خود می دانند که در تصمیمات مداخله داشته باشند. فعالیت در بازار سرمایه فقط نیازمند یادگیری تحلیل تکنیکال و بنیادی نیست؛ فعالیت در این بازار نیازمند خودشناسی است.
مشکل بازار سرمایه ما، ضعف آموزش نیست؛ کما اینکه بازدهی صندوق های سرمایه گذاری در سهام در چند وقت گذشته انتظارات سرمایه گذاران را برآورده نکرده است. نکته اینجاست که همه افرادی که در بازار سرمایه به نوعی خود را مالک می دانند، در تصمیمگیریها اظهار نظر میکنند؛ اما از قبول مسئولیت شانه خالی میکنند و هیچ یک از فعالان بازار سرمایه قبول ندارند که حتی اگر به اندازه یک آجر در این بازار سهم دارند، شاید به همان اندازه هم در اتفاقاتی که در این بازار رخ داده، سهیم باشند!
ورود نقدینگی خوشحال کننده بود اما؛ آدرس نداشت
حسینی: سیکل معیوبی که در اقتصاد کشور ما وجود دارد این است که به منظور تامین هزینهها، باید چاپپول صورت بگیرد و بعد از آن باید برای اینکه نقدینگی سرگردانی که با چاپ پول خلق شده چطور هدایت شود، تصمیم گیری کنیم. در آن مقطع تقریباً تمام ما به این نتیجه رسیده بودیم که احتمالا هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه اتفاق مثبتی است، اما برای آنکه این نقدینگی چطور در فضای این بازار مورد استفاده قرار بگیرد، تدبیری اندیشیده نشده بود. رقم قابل توجهی از نقدینگی وارد شده به بازار سرمایه، صرف افزایش سرمایه ها نشد.
نکته اینجاست که در کشور ما بسیاری از افراد از شغل و کسب و کار خود رضایت ندارند و پول و سرمایه های خود را به سمت بازاری حرکت میدهند که بازدهی بیشتری از آن نصیبشان شود. در جایی می توان انتظار داشت که سرمایهگذاران بعد از آنکه نقدینگی خود را وارد بازاری کردند، اقدام خروج نکنند که علاقهمندی در آن حوزه وجود داشته باشد. فعالان قدیمی تر بازار سرمایه همان افرادی هستند که بر اساس علاقه مندی وارد این بازار شده اند و اکثر آنها تحت هیچ شرایطی از این بازار به صورت کامل خارج نمی شوند.
این کارشناس بازار سرمایه ضمن انتقاد از سیاست های اشتباه سال ۹۹ گفت: اگرچه بسیاری از افراد پله اول اتفاقات سال ۹۹ را پله غلطی می دانند؛ اما معتقدم پله اول (یعنی دعوت از مردم و ورود حجم قابل توجهی از عموم جامعه به این بازار) اتفاق غلطی نبود، اتفاق غلط تصمیماتی بود که بعد از آن در این بازار اتخاذ شد. هر چند بخشی از بازار سرمایه متعلق به دولت و عده ای از سوداگران بازار سرمایه است که الگوریتم معاملات را می شناسند، اما بخشی از این بازار هم متعلق به سهامداران خرد است. ولی همین سهامداران خرد هم توان اتحاد یا اعتراض به برخی رفتارها در مجامع شرکت ها را ندارند.
فسادی که در لایههای پنهان شرکتهای بورسی هست!
حسینی: بازار سرمایه در حال حاضر به نقطه بحرانی رسیده که نفع شخصی افراد در ایران در نفع جمعی آنهاست. در بسیاری از شرکتهای بورسی، فساد مشهودی شکل گرفته که نمونه بارز آن را مثلا می توان در فروش املاک گران قیمت شرکتها به ثمن بخس در مزایدهها یا فروش محصول به قیمت غیر منطقی مشاهده کرد. مشکل اینجاست که به بخشی از مشکلات به صورت بزرگنمایی شده نگاه ویژه داشته ایم؛ اما به پاشنه آشیل این مشکلات که شفاف سازی ناکافی و عملکرد ضعیف مدیران شرکتهاست، توجهی نداشته ایم!
با وجود تمامی مشکلات و فشارها معتقدم کشور ما کماکان کشور ثروتمندی است و صنایع و شرکتها با مشکل کمبود مواد اولیه یا نیروی انسانی مواجه نیستند، اما فشار کافی از سوی مردم روی مجلس وجود ندارد و کماکان در این چرخه هیچ فردی مسئولیت تصمیمات اشتباه خود را نمی پذیرد. تمام ما ادعای زیرکی داریم اما در تصمیمگیریها، عملاً برعکس این قضیه اتفاق میافتد.
ریسک بورسی، فقط برای سهامداران است نه بازیگران عمده
حسینی: همواره این انتقاد به بازار سرمایه مطرح بوده که شناوری و عمق سهام پایین است و محدودیتی به عنوان حجم مبنا وجود دارد و... ولی معتقدم مادامی که به خرد جمعی نرسیم و یاد نگیریم که نفع شخصی ما در گرو نفع جمعی است؛ وضعیت بازار سرمایه به خوب نخواهد شد. قرار بود در بازار سرمایه ما همزمان با جذب نقدینگی، افزایش عمق سهام شرکتها و همچنین افزایش ریسک صندلی هم اتفاق بیفتد.
در حالیکه فقط ورود نقدینگی اتفاق افتاد و اتفاقات بعدی یا کلاً رخ نداد یا به کندی اتفاق افتاد و حالا که مشکلات این بازار زیاد شده، همه به دنبال پرخاشگری برای رفع مشکلات هستند. مادامی که در شرکت ها، ریسک صندلی وجود نداشته باشد و فساد گسترده در بعضی شرکت ها شکل بگیرد، بی آنکه برخورد جدی با متخلفان صورت بگیرد؛ انتظار افزایش بهره وری و کارایی در شرکت ها نمی توان داشت.
یکی از ویژگی های جوامع توسعه یافته این است که ابعاد مثبت هر موضوع مورد توجه قرار میگیرد؛ برعکس جوامع عقبمانده که فقط روی ابعاد منفی تمرکز میکنند! اگر با این نگاه در بازار سرمایه فعالیت می کردیم، خیلی از سهامداران خرد به جای آنکه بر طبل مشکلات بکوبند، تلاش می کردند تا با استفاده از خرد جمعی و اتحاد، به مطالبه گری از حاکمیت شرکتی بپردازند تا منافع شان بیش از این پایمال نگردد.
قبرستان کدال یا ...
حسینی: بخش قابل توجهی از مردم ما بدون هیچگونه تحقیق و مطالعه، منابع مالی خود را وارد این بازار کردند. حال آنکه بازار سرمایه، بازاری برای سرمایه گذاری منابع مازاد بوده و می بایست قبل از هرگونه سرمایه گذاری، به بررسی ریسک های موجود و تحلیل سهام شرکتها پرداخت. خیلی از فعالان بازار سرمایه، سامانه کدال را قبرستان اطلاعات می دانند؛ در حالی که میتوان به جای چنین نگاهی به سامانه کدال، از اطلاعات مندرج در آن برای مطالبه گری استفاده کرد. به دلیل همین عدم مطالبه گری بوده که مثلا مافیای خودرو موفق تر از مردم عادی عمل کرده است. این شوخی زشتی بوده که به ما تفهیم شده "صنعت خودرو به ازای تولید هر یک عدد خودرو بیشتر، زیان بیشتری هم متحمل میشود".
اگر این شوخی واقعیت داشته باشد، سیاست گذاران در صنعت خودرو یا باید فکری برای تعطیلی این صنعت می کردند یا راهکاری برای رهایی از آن می اندیشیدند. نمونه این فساد را در بعضی از بانکهای کشور هم می توان مشاهده کرد. مقصر این حجم از هرج و مرج در اقتصاد ما، اتفاقاً مدیران بالادستی نیستند و معتقدم چوب هرج و مرج را از مدیران پایین دستی می خوریم. اگر ساختاری در بازار سرمایه ما حاکم شد که اعضای هیئت مدیره چند شرکت زیر ذرهبین قرار بگیرند و اگر فسادی در شرکتها رخ داده بود، اعضای هیئت مدیره و مدیران عامل شرکت ها برکنار شوند؛ آن زمان می توان به حرکت بازار سرمایه دل خوش کرد.
سهامداران خرد باید دست به کار شوند
حسینی: مشکل اینجاست که همه انتظار دارند فشاری از سوی نهادهای بالایی یعنی مجلس و دولت به بازار سرمایه وارد شود تا وضعیت این بازار بهبود یابد؛ اما من معتقدم برای بهبود وضعیت بازار سرمایه این فشارها باید از سوی سهامداران خرد هم متوجه این بازار گردد و این فشار گازانبوری در گرو مطالبه گری مردم و افزایش حساسیتها نسبت به برخی فسادهایی است که در شرکت ها صورت می گیرد. مدیران و اعضای هیئت مدیره شرکتها باید نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند و همواره با ریسک مطالبه گری سهامداران و از دست دادن جایگاه خود مواجه باشند. عدم اقبال بازار سرمایه به دلیل ریسکهای سیستماتیک این بازار است و منشاء اصلی ریسکهای سیستماتیک این بازار، اشتباهات سیاست گذاران است. به نقطه ای رسیدهایم که یا باید هزینه اشتباهاتمان را بپردازیم یا تاوان آن را پس بدهیم. مشکل بازار سرمایه ما، خلا قوانین نیست؛ مشکل در حوزه اجراست!
دستگاههای نظارتی، در پی ذرهبین برای جستجو ...
حسینی: دستگاه های نظارتی تا این لحظه عملکرد قابل قبولی نداشته اند که اگر این طور بود باید در ۲ سال گذشته حداقل چند نفر به واسطه اعتراضات مردم و مشکلاتی که در بازار سرمایه رخ داده توبیخ شده و بازخواست می شدند! قطعاً اگر سیستم نظارتی ما، سیستم قوی تری بود و روی برخی از اشتباهات و تخلفات صورت گرفته انگشت میگذاشت، جلوی بعضی از تخلفات خود به خود گرفته میشد و اجازه تخلف بیشتر به خیلی ها داده نمی شد. شاید با شرایط فعلی نتوان مدینه فاضله ای ایجاد کرد، اما میتوان شرایط بهتری در بازار سرمایه فراهم کرد و این مهم بدون آنکه از مدیرانی که عملکرد خوبی داشتند، حمایت شود و برعکس با مدیران متخلف و فاسد برخورد صورت بگیرد، محقق نخواهد شد.
طیف منفی نگر جامعه ما آنقدر زیاد شده که اگر هم شخصی قصد برخورد با فساد را داشته باشد، این نگرانی را دارد که ممکن است برکنار شده یا از سوی مردم در مظان اتهام قرار بگیرد و حمایت نشود. مثال بارز این موضوع را در مورد یکی از شرکتهای بورسی می توان مشاهده کرد که در مقطعی، فعالیت این شرکت متوقف شده بود و با تلاش عدهای از دوستان در این شرکت، این شرکت به مدار تولید بازگشت؛ اما در برهه یکی_دو ساله ای که برای احیای این شرکت تلاش میشد، مقاومت ها و سنگ اندازی های بسیاری صورت گرفت و نمونه بارز آن، نامه ۱۲ نفر از نمایندگان مجلس علیه این شرکت بود.
تعادل بازارسرمایه تا ....
حسینی: این کارشناس بازار سرمایه در خاتمه در رابطه با زمان به تعادل رسیدن بازار گفت: حرکت بازار سرمایه مشروط به رشد اقتصادی کشور است. به لحاظ سیاسی و اقتصادی هنوز اتفاقی رخ نداده که بتوان انتظار ایجاد تعادل در بازار سرمایه را داشت. بازار سرمایه ما با ابهام بزرگی به نام تحریم ها و احیای برجام مواجه است. عدهای احیای برجام را ننگ می دانند و عده ای هم آن را تنها راه نجات اقتصاد کشور میدانند. این ابهام باید برطرف شده و از بلاتکلیفی خارج شویم. درد مشترک همه جناحها، غم نان است و هرگاه به این نتیجه برسیم که غم نان را باید فارغ از هر نوع نگاه سیاسی و جناحی، نگاه کرد و رشد اقتصادی که موجب عزت کشورمان شود، در کانون توجهات قرار گیرد، میتوان به رهایی بازار سرمایه و اقتصاد کشور از این وضعیت دل خوش کرد. علاوه بر این کافی است دولت و حاکمیت ابزار لازم برای ایجاد تعامل بین فعالان بازار سرمایه و مدیران شرکتها را فراهم کند تا در سایه مطالبه گری سهامداران، زمینه افزایش بهره وری در شرکت ها فراهم شود. حمایت دولت از چنین تعاملی، سیگنال مثبتی به بازار سرمایه خواهد بود که دولت به معنای واقعی قصد حمایت از بازار سرمایه را دارد. البته که انتظارات فعالان بازار سرمایه هم می بایست منطقی تر شود.
نظر شما