به گزارش بیداربورس، پیمان مولوی درباره شرایط حال و آینده بازار سهام و نحوه فعالیت سهامداران با انتشار متنی با عنوان" در واکاوی جعبه پاندورا در بازارهای مالی" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: بازارهای مالی در سراسر دنیا بر اساس ریسکهای متعدد فعالیت میکنند و علاوهبر اینکه سایه ریسکهای پیشین کماکان بر روی اقتصاد ایران وجود دارد، تورم و تاثیر این عامل بر فضای کلان اقتصادی نیز همچنان پابرجا است. در این میان بورس ایران به دلیل داشتن ریسک زیاد، خالی از سرمایهگذاران حرفهای در شرایط فعلی است و بخشی از سرمایهگذاران فعال نیز در تلاش بر نگهداری سرمایه هستند.
این شرایطی تحت تاثیر دو عامل جهانی و اقتصاد ضعیف ایران است. فضای اقتصاد در دنیا به سمت کنترل تورم حرکت میکند که یقینا پیامد آن چیزی جز رکود برای سرمایهگذاران نخواهد بود. سیاستی که فدرال رزرو آمریکا به روشنی بیان کرده است. عامل دیگر هم ناشی از نبود خروجی مثبت از اقتصاد ایران است. در چنین حالتی با توجه به پایدار بودن تورم معاملهگران بازار سرمایه به دلیل هراس از بلوکه شدن دارایی ها با نبود خریدار، ناخودآگاه از گردونه معاملات کنار میکشند. این رفتار از سوی سهامداران از ابتدای سال بهوضوح نمایان است.
از طرفی اثر کشاکش حصول توافق با قدرتهای جهانی یا شکست مذاکرات در بازار سهام مشهود بوده و در چنین شرایطی بازار سرمایه به همین روند کج دار و مریز ادامه خواهد داد.
برآیند این موارد میتواند در قالب نوسان ۶ ماه آینده نمایان شود اما واقعیت این است که حداقل بازدهی مدنظر سرمایهگذاران، کسب نخواهد شد. بنابراین در بررسی روند کنونی بازار نمیتوان انتظار وقوع روند صعودی یکساله داشت. چرا که همچنان فعالان حرفهای بازار از بازدهی ۶۵۷ درصدی سالهای گذشته اشباع هستند. به عبارت سادهتر نمیتوان از بازاری که جهش جدی قیمتها در گذشتهای نزدیک را داشته، انتظار صعود قابلتوجهی را داشت.
در ترسیم چشمانداز بورس تا پایان سال هم توجه به سیاستهای انقباضی بانکهای مرکزی جهان حائز اهمیت است. حاصل این سیاست در محصولات صادراتی منفی است و تاثیر مثبتی هم بر کلیت بازار نخواهد داشت. در نقطه مقابل ممکن است تورم باعث ایجاد تحرک بازار سهام شود و شاخصها را به سمت صعود هدایت کند. در چنین شرایطی با توجه به شرایط کنونی، ارزش افزوده اقتصادی صفر خواهد بود. در این میان به نظر میرسد صنعتی مانند پتروشیمی از سایر گروهها کم ریسکتر است. بهشرطی که ریسکهای تحریمی جدیدتری وارد نشود.
گروه معدن و صنایع معدنی از جذابیت خاصی برخوردار نیست اما سود تقسیمی بالا و حاشیه سود مطلوب میتواند تا حدودی کمککننده باشد منتها با درک ریسک. به صنایع اینچنینی باید از درگاه سود تقسیمی نگریست. اعتقادی به صنعت پالایشگاهی به دلیل حقالعمل کاری وجود ندارد.
رویداد پیشرو در ۶ماه دوم مرتبط با قطع گاز صنایع است. وقایع این چنینی توسط فعالان حرفهای از پیش رصد شد و به همین دلیل این قشر از معاملهگران به برخی از حوزهها وارد نمیشوند. همانطور که سرمایهگذاران در فصل بهار به کمبود برق تابستان توجه داشتند و استراتژی معاملهگری را بر پایه این مهم پیاده سازی کردند، کمبود گاز فصل زمستان را در محاسبات درنظر میگیرند.
اما در بررسی سیاستهای پولی اتخاذشده اینکه بتوان به نرخ بهره استاندارد و از پیش تعیینشده رسید که بتواند پیروی همهگیر داشته باشد، یقینا به سرانجام نخواهد رسید. بانکمرکزی همانند جعبه پاندوراست و در هر موقعیتی متحوای جدیدی ارائه میدهد. بهعبارتی این نهاد، تصمیمگیرنده اصلی نیست و ذینفعان از اثرگذاری بیشتری برخوردارند.
نکته حائزاهمیت این است که اتفاقا بانک مرکزی در ۴ سال گذشته باید نرخ بهره را افزایش می داد و مانع از ایجاد تورم میشد اما عدم اتخاذ چنین سیاستی و در ادامه، مواجهشدن با شرایط کرونایی در دنیا توام با فشار ذینفعان مسیر را ناهموار کرد. اگر در گذشته چنین موضوعی را پیاده سازی و به عبارتی کنترل میکرد در حالحاضر اقتصاد در گرداب عدم اطمینان غوطهور نبود.
در شرایطی که مذاکرات برجام مبهم بوده، ریسک نرخ بهره وجود دارد و بازارهای جهانی درگیر سیاستهای انقباضی هستند، بهتر است سهامداران به سمت شرکتهای دارای سود تقسیمی بیش از ۸۰ درصدی توام با حاشیه سود بیش از ۴۰ درصدی ( به خصوص در حوزه صادراتیها) ، حرکت کنند. افرادی که قصد فعالیت در بورس را دارند نیز میتوانند حدود ۱۰ درصد از پول را به دیگر گزینه ها اختصاص دهند.
این دو روش برای افرادی که بورس منبع درآمد آنها نیست و فقط قصد سرمایهگذاری دارند،کافی است اما به افرادی که بورس راه اصلی کسب درآمد است، توصیه نمیشود.
به تازگی ۵۰۰ میلیاردتومان به صندوق تثبیت بازار سرمایه تزریق شده در حالیکه اندازه بورس ایران تقریبا ۶ هزار هزارمیلیاردتومان برآورد میشود. بنابراین آیا ۵۰۰ میلیاردتومان تاثیری بر این بازار خواهد داشت؟ بهنظر میرسد سیاست گذاران بازار سرمایه از جمله سازمان بورس و نمیتوانند اقدام خاصی انجام دهند. چرا که ریسکها خارج از کنترل آنها است.
ریسکهای اقتصاد خارج از دسترس سازمان بورس است و این نهاد نمیتواند در اقتصاد دستوری، تحریم، تورم و... فعالیت چندانی داشته باشد. بررسی بورس نیویورک هم حاکی از افت قیمتها در این بازار است اما رئیس این بورس چه اقدامی میتواند انجام دهد؟
شرایط فعلی بورس ایران، بهترین زمان برای بهبود زیرساختها، اصلاح قوانین و مقررات و مجوز زدایی بوده و باید اجازه داد افراد توانمند و شرکتهای مشاور سرمایهگذاری بتوانند قشر بیشتری را جذب بازار سهام کنند.
نظر شما