ارزش ۵ همتی صفوف فروش
به گزارش بیداربورس، همچنان در بازار حدود ۴۰۰نماد صف فروش هستند که ارزش این صفوف فروش حدود ۵همت است. طی این مدت نمادهای نقدشونده اصلاح قیمتی زیادی داشتند و افت شاخص را سبب شدند و حالا با اندکی تزریق منابع به سرعت برگشت میکنند اما نمادهای متوسط و کوچک عملا در صف فروش قفل شدهاند و زمانی که بازار حمایت میشود، صف فروش این نمادها نیز افزایش مییابد. به نظر میرسد که سهامداران این شرکتها اگر ببینند که حمایتی صورت میگیرد، حجم فروش را افزایش میدهند به عبارتی ارزش واقعی صفوف فروش در نمادهای قفل شده بیش از رقمی است که مشاهده میشود.
نمادهای قفل در صف فروش!
متعادل شدن نمادهای قفل در صف فروش به نفع نمادهای بزرگ و نقدشونده بازار است و از طرف دیگر ثبات و حجم بالای معاملات در نمادهای بزرگ، به نفع نمادهای قفل شده در صف فروش است. علت این است که تعدد نمادهای منفی در سایت TSETMC جو روانی منفی ایجاد میکند و تمایل به فروش نمادهای مثبت و متعادل را افزایش میدهد
فرصتی برای اصلاح شدهها
ازاین زاویه بهترین اتفاق برای بازار یک تعادل نسبی و مثبت در شرکتهاییست که اصلاح کردهاند چون فرصتی است که صف فروش سایر شرکتها تضعیف و امکان جمع آوری آنها شانس بالاتری داشته باشد.
فاصله اندک خالص خرید حقوقی و حقیقی
ارزش معاملات ۵ روز معاملاتی هفته اخیر ۱۴.۴همت بود که در روزهای سهشنبه و چهارشنبه به اوج رسید و روزانه بیش از ۴همت معامله سهام صورت گرفت. خروج پول حقیقی ۱.۵همت طی هفته بودکه نسبت به هفته قبل کاهش داشت ضمن اینکه روند خروج پول در روزهای معاملاتی هفته نیز روند نزولی داشت. هرچند که روند خروج پول ادامه یافت اما روز چهارشنبه تنها ۱۰۰میلیارد تومان فاصله خالص خرید حقوقی-حقیقی بود ضمن اینکه طی دو روز پایانی هفته اخیر، حقیقیها در صندوقهای درآمد ثابت فروشنده بودند.
بررسی عملکرد شرکتها درفروردین۹۹ در مقایسه با سال جاری
گزارشهای ماهانه شرکتها در بورس از راه رسیده و عموما نشان میدهد که حجم عملیات تولید و فروش فروردین ۱۴۰۰بسیار بهتر از فروردین۹۹ بود. درواقع کرونا در ابتدای سال ۹۹ به شدت بر حجم عملیات تاثیر گذاشت و به نوعی شرکتها طی سال گذشته یک ماه را از دست دادند. هرچند به شکل سنتی تولید فروردین پایینتر از نرمال است اما فروردین ۹۹ در مقایسه با فروردین امسال فاجعه بود.
کامودیتیمحور یا برجامی؟
فصل مجامع نزدیک است. سوال اصلی این است که باید پرتفوی خود را عمدتا بر پایه شرکتهای کامودیتی محور که تقسیم سود بالا دارند تشکیل دهند و یا به سمت شرکتهای برجامی تمایل داشته باشد؟
شرکتهایی با بازار فروش داخلی
مسئله مهم این است که بپذیریم قیمتهای جهانی در کوتاهمدت دچار مشکل خاصی نشده و تداوم نرخهای جاری منجر به ارائه یک گزارش فصلی بسیار عالی میشود اما در میان کامودیتی محورها ترجیح ما شرکتهایی هستند که بخش مهمی از محصول را در داخل میفروشند و همچنین زنجیره تولید، یا کل زنجیره را دارند و یا در پایین دست قرار گرفتند چون مارجین تولید در پایین دست زنجیره ماکزیمم شده، همچنین میزان تقسیم سود یا در پیش بودن افزایش سرمایه نیز مهم است.
بانک و خودرو در مرکز توجه
مساله دوم این است که پول محدود در بازار، به سمت صنایعی حرکت میکند که امکان تزریق اخبار مثبت به آن وجود داشته باشد. بانک و خودرو میتوانند به دلیل اصلاح عمیق قیمتی، نقدشونده بودن و مخابره اطلاعات برجامی در کانون توجه باشند. همچنان ممکن است که پول از سایر گروهها خارج و به این سمت تمایل ورود داشته باشد.
سهام پتانسیل گروه خودرو و بانک
بهترینهای این گروهها، در بانک شرکتی است که هم تسعیرارز داشته باشد و هم مستقیم از برجام اثر پذیرد. تجارت، ملت، سامان ازین دست بانکها محسوب میشوند. همچنین خودروسازانی که قیمت پایین و سودآوری دارند نیز در کانون توجه خواهند بود. فعلا شانس امثال ایران خودرو، خبهمن، خدیزل، زامیاد و نظایر آن بیش از سایرین است اما قطعه سازان گمنام و پرپتانسیلی داریم که نباید از آن ها غافل بود.
نظر شما