به گزارش بیدار بورس، محمد خبریزاد در خصوص اثر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها بر بازار سرمایه به دنیای اقتصاد اعلام کرد: برخی شرکت های بورسی در ترازنامه داراییها به ارزش بهای تمام شده روز خرید ثبت میشوند و همین موضوع باعث میشود اگر چند سالی از خرید دارایی بگذرد و شرکت از محل تجدید ارزیابی افزایش سرمایهای نداده باشد، اختلاف این عدد با ارزش واقعی داراییهای شرکت زیاد شود.
این مسئله به این معنی است که شرکتهایی داراییهای زیادی اعم از ثابت (مانند ساختمان، زمین، ماشین) نامشهود و سرمایهگذاری دارند، قیمتها را به زمان خرید ثبت کرده و اختلاف قیمتی این داراییها و مخصوصا داراییهای ثابت که ممکن است در دهههای ۶۰ و ۷۰ خریداری شده باشند زیاد شده است. معمولا سهامدار عمده شرکت به دلایل مختلفی راضی به تجدید ارزیابی نیست. اما عدم تجدید ارزیابی چه سودی به شرکت میرساند؟
با عدم تجدید ارزیابی داراییها شرکت بیدلیل مطرح نمیشود و بر سر زبانها نمیافتد و معمولا سهامداران عمدهای که نمیخواهند سهام شرکت را از دست بدهند اجازه این کار را نمیدهند تا بتوانند بیسر و صدا به فعالیت ادامه دهند. در کنار این موضوع تجدید ارزیابی باعث میشود در ترازنامه بخش حقوق صاحبان سهام و بخش داراییها کوچک شود و این باعث میشود بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) عدد بزرگی شود. فرمول ROE از سود خالص تقسیم بر حقوق صاحبان سهام بدست می آید. وقتی شرکتی تجدید ارزیابی نمیدهد حقوق صاحبان سهام عدد کوچک و ROE عدد بالایی میشود و مدیرعامل میتواند بر اساس عدد بالای ROE در مجامع از عملکرد شرکت دفاع کند.
محسن علیزاده عضو ناظر مجلس در عالی شورای بورس، چند باری توییتهایی زده مبنی بر اینکه مجلس به دنبال ملزم کردن شرکتها است تا هر ۵ سال یکبار از محل تجدید ارزیابی، داراییها را افزایش سرمایه دهند. به نظر اکثر کارشناسان، این اتفاق در بحث عملیاتی به شرکتها کمکی نمیکند اما باعث واقعیتر شدن بخش ترازنامه شرکتها میشود و عملکرد شرکتها، سودآوری و بازده حقوق صاحبان سرمایه را شفافتر و واقعیتر میکند.
خوشبختانه یا متاسفانه بازار سرمایه به این موضوع علاقه دارد و هر گاه شرکتی اعلام کند میخواهد از این حوزه افزایش سرمایه دهد از آن استقبال میشود. البته این استقبال در نهایت عاقبت خوشی نداشت. چون تجدید ارزیابی یا افزایش سرمایهای که در نهایت منجر به بهبود عملکرد عملیاتی شرکت نشود، اتفاق خاصی را در شرکت رقم نمیزند.
بههرحال بازار سرمایه این موضوع را دوست دارد و شاید این امر بتواند در مواقعی که احتیاج به محرکی برای حرکت داشته باشد، کمک کند. بازار سرمایه را نباید با این بهانه رشد داد اما الزام به تجدید ارزیابی منجر به واقعیتر شدن ترازنامه شرکتها می شود. یکی از نقاط ابهام این قضیه این است که مشخص نیست تجدید ارزیابی توسط شرکتها برای چه داراییهایی انجام شده و این موضوع باعث میشود برای مثال ایران خودرو در سال ۹۸ برای دارایی الف، ب و پ تجدید ارزیابی انجام داده باشد و سال جاری اعلام کند قصد تجدید ارزیابی برای داراییهای ت، ج و د را دارد و مشخص نیست کدام بخش داراییهای شرکتها تجدید ارزیابی شده و کدام موارد ظرفیت تجدید ارزیابی دارند. اما ممکن است خودروییها نیز جزو شرکتهایی باشند که نیاز به تجدید ارزیابی داراییها دارند.
یکی از مواردی که میتواند خودرو را بصورت کاغذی از شمولیت ماده ۱۴۱ خارج کند همین افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها است. دو شرکت در صنعت کشاورزی برای این موضوع بسیار مطرح شدند. سرمایه برخی شرکتهای سیمانی و معدنی در صورت تجدید ارزیابی بسیار افزایش خواهد یافت و از این محل میتوانند افزایش سرمایه مناسبی دهند.
باید منتظر بود و دید متن قانونی که از مجلس خارج میشود چیست. احتمالا قانونی که مینویسند اینقدر دلبخواهی نیست که هر شرکت در زمان منحصر به فردی نسبت به تجدید ارزیابی اقدام کند. البته شاید تبصرهای داشته باشد مبنی بر اینکه مثلا چنانچه تورم طی دو سال بیش از ۱۰۰ درصد بود احتیاجی نیست بازه ۵ ساله رعایت شود.
اما تا زمانی که اصل قانون به تصویب نرسد هر چه اعلام میشود بیشتر برای جو رسانهای و شایعه است. قانونی که از مجلس خارج میشود متغیر بوده و بازه زمانی را برای تجدید ارزیابی دارایی شرکتها بصورت دقیق مشخص میکند. تا پیش از این هیچ الزامی برای افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی شرکتهای بورسی وجود نداشت. اما بر اساس شنیدهها مجلس در حال تصویب قانونی است تا شرکتها را هر ۵ سال یکبار ملزم به تجدید ارزیابی کند. این موضوع فعلا در حد یک طرح در مجلس است و تا در صحن علنی رفع ایراد و سپس تصویب شود بسیار زمانبر خواهد بود.
نظر شما