به گزارش بیداربورس، غلامحسین کرباسچی درباره شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دو سال اخیر به روزنامه هم میهن اعلام کرد: نمیتوان برای همه اعتراضات پاییز گذشته یک دلیل مشخص را مطرح کرد اما میتوان گفت ریشه عمده اعتراضات، اقتصادی بود.
مردم در شرایط فعلی با مشکلات اقتصادی بسیاری درگیرند. گرانی، مشکلات معیشتی و مسکن و تحریم کمر مردم را شکسته و هر فردی در زندگی روزمره با بخشی از این مشکلات درگیر است. این نارضایتی اقتصادی با برخی موضوعات فرهنگی و اجتماعی همراه شد و در نهایت آتش اعتراضات دامنگیر شد . ناگفته نماند دولت هم در مسئله حجاب و برخورد با این اعتراضات شیوه غلطی داشت. اگر مشکلات اقتصادی تا این حد زیاد نبود مسئله حجاب نمیتوانست باعث چنین اعتراضاتی شود.
همانطور که در برخی از کشورهای اسلامی مقرراتی شبیه به مقررات پوشش ایران وجود دارد. تا چند سال قبل در عربستان، تابلوهای زیادی زده میشد که نوشته بود بیحجابی حرام است اما این مسئله در عربستان منجر به اینطور اعتراض نشد. چون اقتصاد این کشور شرایط مناسبی را برای زندگی مردم فراهم کرده و احساس عمومی این است که وضعیت کشور رو به توسعه است.
شرایط به نحوی است که فرقی ندارد اصلاحطلبان بر مسند قدرت باشند یا اصولگرایان. کاری از دست کسی ساخته نیست اما مقامات مختلف از دولتیها گرفته تا مجلسیها هم اقدامات و اظهاراتی داشتند که مردم را ناراضی کرد. عملکرد نمایندگان در این دوره چنان بوده که گویا تمام نمایندهها سفارش شده و تماما از یک فیلتر عبور کردهاند که هر چه به آنها گفته شود بگویند چشم.
نمایندگان مجلس ششم هم انتخاب همین مردم بودند اما یک نماینده مانند فائزه هاشمی با یک میلیون رای به مجلس میرود و یک نماینده دیگر در این دوره با ۱۰۰ هزار رای به مجلس رفته است. هر دو انتخاب شدهاند اما به گونهای عمل شده که مردم احساس نارضایتی داشته باشند.
یعنی در شرایط فعلی هم شرایط اقتصادی نامساعد است و باعث نارضایتی میشود، هم نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی وجود دارد که مزید بر علت میشود. بخش مهم این نارضایتیهای سیاسی مرهون نحوه برخورد مسئولان در امر انتخابات و مسائل دیگر است.
**عامل نارضایتی و انتقاد از دولت رئیسی و نبود برنامه ۷۰۰۰ صفحهای!
نارضایتی اقتصادی الزاما مربوط به این دولت نیست. اتفاقات سال گذشته مصادف با عمر یک سالگی دولت بود اما شرایط تحریم و مشکلاتی که به لحاظ بیکاری، تحریم و تورم وجود دارد محصول سالهای زیاد و دولتهای مختلف است. از دولت دوم احمدینژاد فشارهای اقتصادی فوقالعاده و تحریمها شروع شد. به ویژه با برخوردهایی که دولت داشت و اظهارات شعاری احمدینژاد با مسائل مهم سیاسی بین المللی با این شعارهای تو خالی و تحریمهای جدی سازمان ملل که در آن دوره شروع شد وضعیت اقتصاد ایران بحرانی شد.
البته این به معنای تایید کارنامه اقتصادی دولت رئیسی نیست. کارنامه کاری دولت در دو سال گذشته بسیار ضعیف بود و انتقادات زیادی بر آن وارد است. تمام اعضای تیم اقتصادی دولت یک دور تغییر کردند تا دولت متوجه شود این افراد ناهماهنگ هستند. اتفاقات این دو سال نشان میدهد رئیسی برخلاف ادعاهایی که در انتخابات داشت هیچ برنامه اقتصادی ندارد و برنامه ۷۰۰۰ صفحهای در کار نیست.
**بهبود بورس، تک رقمی شدن اقتصاد و... در حذ شعار باقی ماند
بنظر میرسد هیچ مغز اقتصادی در دولت وجود ندارد. رئیسی ادعا میکرد ۷۰۰۰ صفحه برنامه اقتصادی دارد و شرایط را در عرض مدت کمی تغییر میدهد اما در عمل چیزی مشاهده نشد. با این حال این دولت میگوید اعتراضات مانع انجام برنامههای اقتصادی و سیاسی بود.
رییسی حرفهای زیادی میزند ولی هیچ کدام از این وعدهها عملیاتی نشده و منجر به بیاعتمادی مردم میشود. بی اعتمادی زمینه هر نوع اعتراضی را تشدید میکند. اگر اعضای دولت و خصوصا رییسی آنچه را که عملی نیست مطرح نکنند جایگاه بهتری در بین مردم خواهند داشت.
تک رقمی کردن نرخ تورم وعده رییسی بود. بهبود وضعیت بورس، ساخت ۴ میلیون مسکن و کاشت یک میلیارد درخت از شعارهای دولت رئیسی بود اما از همان ابتدا مشخص شده بود که در حد شعار باقی میماند.
امروزه مهمترین اشکال مسئولان از جمله رییس جمهور این است که حرفها عملیاتی نیست و از این رو اعتمادی در بین مردم ندارند. این حرفها فقط در میان خود و بعضی هوادارا خریدار دارد.
**دو نکته در بررسی عملکرد دو گروه مذاکرهکننده برجام
مشکلات اقتصادی ما قطعا به مسائل خارجی وابسته است و تشدید تحریمها به مشکلات اقتصادی دامن زده اما اینکه چرا مذاکرات به نتیجه نرسیده و اینکه آیا دلیل این مسئله تیم دیپلماسی این دولت است یا نه، سوالی است که باید دقیق به آن جواب داد.
دو نکته برای بررسی عملکرد این دو تیم مذاکرهکننده وجود دارد. در بررسی اول باید تسلط و مهارت مذاکره دو تیم، تحصیلات، تسلط به دانش دیپلماسی ، زبان و دیسیپلین دو تیم را بررسی کرد. از هر دو جنبه تیم دولت قبل با تیم امروز وزارت خارجه قابل مقایسه نیست و بعید است تیم رئیسی در این مورد حتی ادعایی داشته باشند. از نظر کار و تجربه و تحصیلات و حتی تسلط زبان این دو تیم قابل مقایسه نیستند. بالاترین دیپلماتهای این دولت امروز از نظر تسلط بر زبانهای انگلیسی و عربی دچار مشکل هستند.
به دلیل بدبینیها و عدم اعتمادی که به دولت روحانی وجود داشت تیم دیپلماسی ناچار بود با دست و پای بسته کار کند اما همین مقامات امروز با دولت رئیسی کاملا همراه و همسو هستند.
در دولت قبل در ماجرای سفارت عربستان، بلای وحشتناکی بر سر وزارتخارجه آوردند و حتی با کسانی که موجبات بروز این گرفتاری بودند برخورد نشد و نتیجه این بود که ایران و عربستان سالها دچار مشکلات جدی با هم باشند. اما در این دولت دو کشور مذاکره کردند و روابط درست شد. در دولت قبل به تیم مذاکرهکننده اعتماد کافی نشد و راه برای آنها چندان باز نبود ولی نسبت به این تیم اعتماد کافی وجود داد و راه باز است.
در مورد برجام فعلا نمیتوان اظهارنظر قطعی کرد اما امید است دولت رئیسی به تدریج مسائل سیاسی را با دنیا حل کند. ممکن است برجام نباشد ولی توافقات دیگری صورت گیرد. مانند آزادسازی زندانیان سیاسی و آزادسازی دلارهای بلوکه شده.
نظر شما