به گزارش بیداربورس به نقل از بورسنیوز درست در روز سهشنبه که شاهد افزایش حجم و ارزش معاملات در بازار سرمایه کشور بودیم، بسیاری از کارشناسان خوشبین بازار که ماههاست در انتظار چنین روزی بودند، شروع به بر شمردن انواع و اقسام عوامل رشد و پتانسیلهای بازار کردند.
از کف تاریخی ارزش دلاری بازار سرمایه کشور و اتمام دوره رکود گرفته، تا لزوم بازگشت قیمت سهام به سقف تاریخی سال ۱۳۹۹ تنها برخی از دلایل و توجیهات عجیب این دست از کارشناسان بود، اما به راستی میتوان از شرایط ناامید کننده اقتصادی، سیاسی و بین المللی کشور به واسطه ارزش بالای معاملاتی در یک روز، چشم پوشی کرد؟
آیا بیان و اتکا به دلایل کلیشهای و تاریخی، میتواند منجر به بهبود شرایط کنونی بازار و جذب سرمایهگذاران جدید به بازار سرمایه گردد؟ آیا فاصله داشتن از سقف قیمت سهام در سال ۱۳۹۹، میتواند محرک قدرتمندی برای ورود سرمایههای جدید و کاهش خروج سرمایه از بازار سهام شود؟ به نظر شما، ارزش سهام شرکتها در سال ۱۳۹۹ نتیجه ارزش گذاری منصفانه و علمی بود یا حاصل موجی هیجانی در فضای سرمایه گذاری و به ویژه بازار بورس و ارز؟
آیا درست یک ماه به آغاز فصل زمستان، میبایست در انتظار زمستانی سخت برای فضای اقتصادی و بازار سرمایه کشور باشیم؟ یا ممکن است اتفاقی خاص بیفتد که همه سهامداران و فعالان بازار سرمایه را شوکه کند!
بیاید برخی از مهمترین چالشهای فضای سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور و البته تأثیرگذار در روند بازار سرمایه کشور را بررسی کنیم:
۱- اثرات و تحریمهای احتمالی نبرد غزه:
در گزارش سوژه هفته قبل (بخوانید مقاله " آیا جنگ غزه، روند میان مدت بازار را تعیین میکند") به طور مبسوط در خصوص هزینهها و تبعات سنگین جنگ کنونی غزه توضیحاتی دادیم، بااینوجود به نظر میرسد در ماههای آتی و با فروکشکردن این جنگ شاهد هجمههای اقتصادی و سیاسی بیشتری علیه ایران باشیم.
همچنین، عدم توقف و گستردهتر شدن میدانهای جنگ و شاید مداخلات نظامی ایران هم میتواند بدترین خبر ممکن برای شرایط اقتصادی و بازار سرمایه کشور باشد.
۲- چرخش در روابط آمریکا و چین: امیدواریم ایران قربانی نشود
بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران بینالمللی، چرخش ناگهانی مواضع دولت بایدن در خصوص روابط آمریکا و چین را نامرتبط به نقش ایران در وضعیت جنگ غزه و جنگ روسیه و اوکراین نمیدانند.
صحبتهای "جنت یلن " در روزهای گذشته مبنی بر تأثیرات فاجعهبار جداشدن اقتصادهای آمریکا و چین از یک سو و صحبتهای "هان ژنگ" معاون رئیسجمهور چین در خصوص آمادگی کامل چین برای تقویت روابط در تمام سطوح و امید به رسیدگی به چالشهای جهانی پیش از دیدار شی و بایدن در روزهای آتی از سوی دیگر، تنها برخی از نشانههای کمرنگشدن احتمالی حمایتهای سیاسی و اقتصادی چین از ایران است.
به اعتقاد برخی از کارشناسان اقتصادی و سیاسی کشور، خروج موقت جهان از دوقطبی به وجود آمده میتواند موجب تضعیف جایگاه سیاسی و اقتصادی ایران و حتی روسیه شود.
به نظر آنها درحالیکه بنا بر اظهارات مقامات دولت، سطح فروش نفت ایران به چین در بالاترین سطح ماهها و سالهای اخیر به سر میبرد، هر گونه توافقات احتمالی و پشت پرده آمریکا و چین میتواند منجر به قربانی شدن سیاسی و اقتصادی ایران گردد.
۳- رکود اقتصاد جهانی و کاهش قیمت کامودیتیها:
ثبت اولین کسری تراز سرمایهگذاری خارجی در چین پس از ۲۴ سال، کاهش تولید پالایشگاههای کوچک نفت چین، افت قیمت نفت در روزهای گذشته، عدم افزایش قابل توجه محصولاتی نظیر انواع فرآوردههای نفتی، محصولات پتروشیمی نظیر اوره، متانول، اولفینها و ...، فلزات اساسی، همه و همه میتوانند بر سودآوری شرکتهای فعال در بازار سرمایه کشور تاثیر گذار باشند.
باتوجهبه صورتهای سود و زیان نهچندان دلچسب شرکتها در ششماهه نخست سال، یکی از مهمترین عوامل رشد سود در نیمه دوم سال، رشد قیمت کامودیتیها است و در صورت عدم رخداد این موضوع، نمیتوان انتظارات بالایی از صورتهای مالی سالانه شرکتهای صنایع اصلی بازار سرمایه داشت.
۴- یکی دیگر از زمستانهای سخت گازی در راه است:
متأسفانه، در چند سال گذشته، مدام شاهد شکلگیری چرخه قطع برق صنایع در تابستان و قطع گاز صنایع در زمستان بودهایم. علیرغم شعارهای هر ساله وزرای نفت، به نظر نمیرسد امسال هم شاهد تحقق وعده و وعیدهای این دوستان در خصوص حل معضل قطع گاز صنایع در زمستان باشیم.
لازم به ذکر است که باتوجهبه دمای بالای هوا در بسیاری از مناطق کشور در ماه گذشته و ماه جاری، امیدواریم کمبود و قطع گاز در سال جاری نه به لطف دستان توانمند مدیران کشور بلکه با عنایت پروردگار، شرایط مناسبتری را در مقایسه با سالهای پیش تجربه کند. (. و البته اگر این گرما منجر به تشدید بحران آبی کشور نگردد)
۵- بیاعتمادی نسبت به بازار سرمایه و افزایش تقاضا در بازارهای موازی:
انواع و اقسام وعده و وعیدهای انتخاباتی و تبلیغاتی در ادوار مختلف ریاستجمهوری، ریزشهای شدید و ازبینرفتن سرمایههای هنگفت از طیف بزرگی از مردم جامعه، ضعف مدیریت و نظارت در مکانیزم معاملاتی بازار سرمایه (عملکرد ضعیف و نگرانکننده در مواردی نظیر نرخ خوراک پتروشیمیها در اردیبهشتماه) و... تنها بخشی از عوامل بیاعتمادی بسیاری از سرمایهگذاران بالقوه در بازار سرمایه کشور است.
علیرغم آنکه تجربه ثابت کرده است که با چند روز یا چند هفته رونق بازار، میتوان به جذب برخی سرمایهگذاران در این بازار امیدوار بود بااینوجود وضعیت جنگ غزه، رکود سهساله بازار و افت شدید چند ماه اخیر قیمت بسیاری از سهام شرکتهای فعال در بازار سرمایه، شرایط جذب و ورود سرمایهگذاران جدید را بسیار دشوار کرده است.
۶- تورم و وضعیت نرخ ارز:
همواره و در طول سالهای گذشته، نرخ ارز و تورم بهعنوان یکی از مهمترین عوامل رشد یا رکود بازار سرمایه کشور مطرح بوده است. هر زمان که کشور با رشدهای عجیب نرخ ارز و تورم روبرو بوده، شاهد رشد عمومی سهام شرکتهای بازار سرمایه (سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۸) بوده ایم و معاملات راکد و عدم رشد نرخ ارز و تورم، منتج به رکود بازار سرمایه گردیده است.
بنا بر اظهارات رئیس سازمان برنامهوبودجه کشور، بیش از ۴۰ درصد از درآمدهای نفتی کشور در ۷ ماهه نخست سال ۱۴۰۲ محقق نشده و هنوز هیچ برنامهای از سوی دولت و وزاری کارداناش در خصوص نحوه جبران کسری بودجه ساختاری و ناشی از کاهش درآمدهای نفتی ارائه نگردیده است.
تراز تجاری کشور در ماههای گذشته منفی و خبری از درآمدهای فروش املاک دولت نیست. آن چنان امیدی هم به بهبود شرایط اقتصادی کشور در سال جاری نیست و وضعیت بینالمللی ایران و جنگ غزه تا حدود زیادی منجر به افزایش نرخ تورم انتظاری نیز گردیده است.
هر ماه هم شاهد انتشار آمار نرخ تورم بیش از ۴۵ درصد سالانه و بحرانهای مالی و تورم تحمیل شده از سوی بانکهای ورشکستهای نظیر بانک آینده هستیم.
حال شما بگویید، به نظر شما سیاست سرکوب قیمت دلار تا کی ادامه خواهد یافت؟
آیا در شرایطی که تورم کشور ۴۵ درصد در سال است میتوان انتظار داشت ارزش پول کشور در مقابل دلار با نرخ تورم ۳ تا ۴ درصد آمریکا، تغییری نکند؟
آیا تصمیمگیران بانک مرکزی و اساتید وزارت اقتصاد در تدارک یک شوک ارزی بزرگ دیگر به کشور در سال آتی هستند؟
شوربختانه و با نهایت تأسف یکی از مهمترین آیتمها و پتانسیلهای رشد بازار و جذب سرمایهگذار در ماههای آینده، رشد نرخ دلار و شکست سیاستهای نخنمای دولت است.
باور کنید همه فعالین و سرمایهگذاران بازار سهام، بازار باثبات و بهدوراز تکانههای قیمتی را به بازاری در ترس و بیم از بروز جنگ، نرخهای تورم بالا و آشوبها و نارضایتیهای داخلی ترجیح میدهند.
اما نمیتوان انتظار داشت ارزش پول کشوری که ریشههای اقتصادش یکی از پس از دیگری با تبر مدیران ناکارآمد، ولی مقید، انتصابات فامیلی و جناحی و... از بین میرود، چند سال ثابت بماند.
آنچه مسلم است عدم تغییر نرخ دلار نه به علت بهبود شرایط اقتصادی کشور، بلکه بیشتر به دلیل استفاده از سیاستهای غیرعلمی و نخنمای نوابغ بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت است.
اکنون شما بگویید، زمستان سخت در راه است؟
نظر شما