بررسی آثار و پیامدهای افزایش سن بازنشستگی

تقویت و بهبود مستمر نظام تامین اجتماعی، یکی از ضرورت های روشن هر جامعه است و سیستم تامین اجتماعی با عملکرد خوب و مناسب، از پارامترهای اساسی هر جامعه مدرن به شمار می آید.

مهدی گل سفید علوی، پژوهشگر مدیریت در خصوص بررسی آثار و پیامدهای افزایش سن بازنشستگی، نوشت:  

در طول تاریخ، جوامع همواره به دنبال رفاه فردی و اجتماعی بوده اند و فلسفه وجودی نظام های تامین اجتماعی در دنیا، تضمین رفاه اجتماعی است، لذا برخورداری افراد جامعه از خدمات تامین اجتماعی از اساسی ترین شاخص های توسعه هر کشور می باشد. اما یکی از مراحل اساسی در دوران زندگی هر فردی پایان زندگی کاری و شروع دوره بازنشستگی است و با بازنشسته شدن یک فرد، ارتباطات فردی و اجتماعی، درآمد، سلامت و حتی خلق و خوی وی تغییر می یابد. در ایران نیز بازنشستگی زمان شروع بسیاری از بحران های فردی و اجتماعی است. مضاف بر اینکه سال هاست وضعیت صندوق های بازنشستگی کشور گویای تصویر امیدوارکننده ای نیست. 
بازنشستگی به معنای پایان زندگی یک فرد نیست. در قوانین تامین اجتماعی ایران بیشتر جنبه های اقتصادی بازنشستگی مورد توجه قرار گرفته است، این درحالیست که در اسناد سازمان بین المللی کار، تنها رویکرد اقتصادی مطرح نبوده و فراهم آوردن شرایط ادامه زندگی فرد در سطح مطلوب اجتماعی و با در نظر گرفتن همه جوانب مورد تاکید است‌. قطعا توجه به ابعاد مختلف پدیده بازنشستگی امنیت خاطر نیروی کار فعلی را فراهم می سازد و بازنشستگی یکی از مراحل اساسی در سیستم مدیریت منابع انسانی است.
 اما اخیرا نمایندگان محترم مجلس طی مصوبه ای با افزایش سن بازنشستگی به صورت پلکانی به ازای سنوات باقی مانده از خدمت به جهت کاهش ناترازی و افزایش توان صندوق های بازنشستگی موافقت کردند. البته بیشتر به نظر می رسد این ناترازی میان هزینه های فرد بازنشسته و حقوق بازنشستگی وی یا مستمری مستمری بگیران باشد. اگر هدف امتداد اشتغال شاغلین و حل بحران اشتغال مجدد بازنشستگان است، آیا بهتر نیست به جای افزایش سن بازنشستگی، کمیت و کیفیت خدمات و سیستم رفاهی یک بازنشسته را ارتقا داد؟ آیا بهتر نیست به توانمندسازی این عزیزان توجه شود؟ آیا همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین با همه سختی ها و مشکلات آن منطقی تر نیست؟ بنابراین به نظر می رسد موضوع اصلی بحران صندوق های بازنشستگی است.
این دسته سیاست های اصلاحی از نوع اصلاحات پارامتریک نامیده می شود. اصلاحات پارامتریک نظام های بازنشستگی؛ مثل افزایش حق بیمه، تعدیل کردن مزایای بازنشستگی و افزایش سن بازنشستگی تنها به تعویق انداختن بحران برای آینده است. در مقابل با اصلاحات پارامتریک، گروهی از خبرگان و متخصصین اعتقاد دارند که اصلاحات پارامتریک هرگز در بلندمدت جوابگو نخواهد بود. لذا باید سیستم بیمه ای نظام های بازنشستگی را تغییر داد. به عبارت دیگر باید اصلاحات اساسی سیستمی را پیگیری و اجرا نمود. درواقع در بسیاری از کشورهای دنیا در حال حاضر نظام های بازنشستگی چند لایه یا چند رکنی و سیستم مبتنی بر صندوق ذخیره فردی پیاده سازی می شود. اما در کشور ما سال هاست نظام های از رونق افتاده و مدل های کهنه سیستم قدیمی بازنشستگی هنوز پابرجاست. 
از سوی دیگر افزایش سن بازنشستگی و ایجاد امکان فعالیت و اشتغال کارکنان مستعد بازنشستگی قطعا نرخ بیکاری جوانان را افزایش خواهد داد. این موضوع با سیاست های کلان نظام اداری، جوان گرایی و شایسته سالاری در تضاد است. عدم اشتغال جوانان گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال برای یک جامعه مهلک تر است یا بازنشستگی کارکنان فعلی با قوانین موجود؟ قطعا بیکاری جوانان زمینه‌ ساز معضلات و آسیب های بزرگ اجتماعی خواهد بود. این در حالیست که بسیاری از کشورها و اقتصادهای نوظهور از پنجره فرصت جمعیت جوان جهت ارتقای تولید و رشد اقتصادی بهره برده و در مسیر توسعه گام برداشته اند. لذا باید بستری برای بکارگیری جوانان و بهره برداری از ظرفیت های آنان مهیا نمود. دستیابی به اشتغال تمام وقت، سودآور و کار شایسته از اهداف هزاره توسعه سازمان ملل متحد است. حال سوال اینجاست آیا چرخ رونق و پیشرفت اقتصادی کشور و تحقق اهداف اقتصاد کلان با برنامه ریزی جهت اشتغال جوانان به حرکت در می آید یا با امتداد اشتغال کارکنان مستعد بازنشستگی؟ با این شرایط قطعا نرخ مهاجرت جوانان، متخصصان، نخبگان و استعدادهای درخشان افزایش خواهد یافت.

اما در سطح سازمان؛ بکارگیری مجدد و امتداد اشتغال کارکنان مستعد بازنشستگی باعث کاهش نرخ خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در سازمان خواهد بود. معمولا افراد در سال های پایانی فعالیت خود طرح های بدیع و نو ارائه نمی دهند، از توانایی مطلوب جسمانی برخوردار نیستند، از تغییر استقبال نمی کنند و ادامه روند قبلی را ترجیح می دهند، از آموزش های هزار سوم مثل خلاقیت، نوآوری، شبکه سازی، کار تیمی و فناوری اطلاعات برخوردار نیستند و محتاط بوده و ریسک پذیری کمی دارند. همه این موارد از توان یک سازمان برای رقابت و توسعه خواهد کاست.
بنابراین به نظر می رسد برای حل بحران صندوق های بازنشستگی باید به جای اصلاحات پارامتریک و افزایش سن بازنشستگی شاغلان، به تغییرات بنیادین نظام بازنشستگی پرداخت و به جای امتداد اشتغال کارکنان مستعد بازنشستگی به فکر توسعه اشتغال جوانان و بهره برداری از همت جوانانه جمعیت فعال کشور بود. هم چنین لازم و اساسی است به توانمندسازی بازنشستگان به صورت ویژه پرداخته شود.

بررسی آثار و پیامدهای افزایش سن بازنشستگی

کد خبر 36688

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 2 =