محمدرضا اعلمی، کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی برای بیدار بورس نوشت:
سال ۱۴۰۴ در حالی آغاز شده که بازار سرمایه بار دیگر به کانون توجه فعالان اقتصادی بازگشته است. رشد نسبتاً پرقدرت شاخص کل در روزهای پایانی سال گذشته و شروع سبز معاملات در هفتههای نخست سال جاری، این تصور را بهوجود آورده که شاید بازار سهام در مسیر بازگشت به روزهای اوج خود قرار دارد. اما واقعیت این است که بورس، نه با توهم رشد بلکه با مجموعهای از ریسکهای سیاسی، ارزی و بنیادی دستبهگریبان است که چشمانداز آن را بهمراتب پیچیدهتر از ظاهر ابتداییاش میکند.
رشدهای اخیر؛ واقعیت یا تکرار یک سیکل؟
بازار در اسفند ۱۴۰۳ و هفتههای ابتدایی فروردین، تا حدی از رکود چندماهه فاصله گرفت. اما سؤال اساسی اینجاست: آیا این رشد، حاصل بهبود واقعی در متغیرهای بنیادی است یا صرفاً بازی با انتظارات تورمی و شایعات سیاسی؟ بررسیها نشان میدهد بخش قابلتوجهی از تقاضای اخیر، نه از تحلیل سودآوری شرکتها، بلکه از ترس عقب ماندن از بازار و امید به مذاکرات سیاسی نشأت گرفته است.
در واقع، بسیاری از نمادها بدون تغییر معنادار در سودآوری یا فروش، صرفاً با افزایش قیمت ارز و خوشبینی به توافق، رشد کردهاند. چنین رشدی طبیعتاً پایدار نخواهد بود مگر آنکه یک تغییر اساسی و واقعی در مختصات اقتصاد کلان و سیاست خارجی رخ دهد.
مذاکرات؛ شمشیر دولبه برای بازار سرمایه
سالهاست که بازار سرمایه ایران گروگان اخبار مذاکراتی است که نتیجه آن هر بار به تأخیر میافتد. تجربه نشان داده که صرف مخابرهی سیگنالهای مثبت، ولو جعلی، میتواند به بازار شوک بدهد. اما واقعیت این است که برای بازار، خبر خوب، خبر قطعی است؛ نه شایعه و امید واهی.
اگر توافقی حاصل شود که منجر به کاهش واقعی تحریمها، تسهیل مبادلات مالی و کاهش هزینههای شرکتها شود، آنگاه میتوان به رشد بخشهایی از بازار امید داشت. اما اگر همچون دورههای گذشته، مذاکرات در حد گمانه و تیتر باقی بماند، سرمایهگذاران دوباره با واقعیت سخت بازار، یعنی رکود و اصلاح مواجه خواهند شد.
کدام صنایع آمادهاند و کدامها نه؟
در صورت تحقق یک توافق مؤثر، صنایع خاصی پتانسیل جهش دارند؛ البته به شرطی که ساختار ناکارآمد و بدهیزده خود را اصلاح کنند. بانکها، با وجود تمام بحرانهای ترازنامهای، از جمله گروههایی هستند که میتوانند از رفع محدودیتهای بینالمللی منتفع شوند. خودروسازان، اگرچه سالهاست بار سوءمدیریت را به دوش میکشند، اما ممکن است از محل همکاریهای خارجی و کاهش هزینه تولید، جان تازهای بگیرند.
پتروشیمیها و پالایشیها نیز، بهشرط آزادسازی نرخ خوراک و تسهیل صادرات، میتوانند همچنان در نقش لیدر ظاهر شوند. البته نباید فراموش کرد که بسیاری از این شرکتها، همین حالا هم از رانت ارزی و انرژی استفاده میکنند و توافق تنها یکی از متغیرهای سودآوریشان خواهد بود.
جمعبندی؛ بورس منتظر تصمیمهای سخت
بازار سهام در آستانه یک پیچ تاریخی دیگر قرار دارد. اگر اصلاحات اقتصادی داخلی، آزادسازی نرخها، حلوفصل مسائل بانکی و تصمیمات مؤثر در سطح سیاستگذاری انجام شود، میتوان انتظار داشت بورس نقش جدیتری در جذب سرمایههای مردمی ایفا کند. اما اگر روند گذشته ادامه یابد—یعنی معلق نگهداشتن بازار در فضای ابهام و بازی با انتظارات—آنگاه رشدهای مقطعی فقط مقدمه اصلاحهای فرسایشی خواهد بود.
برای فعالان بازار، اکنون بیش از هر زمان دیگری، تحلیل بنیادی، پرهیز از هیجان و مدیریت ریسک اهمیت دارد. بازار، نه با شعار، بلکه با تصمیمهای واقعی و تغییرات ساختاری احیا خواهد شد.
نظر شما