*افت بازارها با خبر ناگهانی تفاهم
به گزارش بیداربورس، ازآنپس با خبر ناگهانی مذاکرات و رسیدن به تفاهم، شاهد سقوط بازارها بودیم که میتوان به دلار و سهام اشاره کرد و خرید صندوقهای درآمد ثابت نیز متوقف شده بود. این مسئله شاخص را یکبار دیگر با افت مواجه کرد و نهایتاً شاخص به زیر یکمیلیون و ۱۰۰ هزار واحد رسید.
*حرکت کلیت بازار
حالا، با گذشت پنجاه روز تقویمی، شاخص مجدداً راهی که از ۱۶ تا ۲۷ اسفند پیموده بود را تکرار کرد و به ارتفاع یکمیلیون و ۳۰۵ هزار واحدی رسید. پیش از ایام نوروز، بازار طی ۱۰ روز همین صعود را انجام داده بود اما در آن زمان، این صعود عمدتاً وابسته به نمادهای کامودیتیمحور بود اما در صعود اخیر که ۵۰ روز تقویمی زمان برد، کلیت بازار حرکت کرد و برخلاف اسفندماه، خبری از صفوف فروش گسترده نبود.
*افزایش سرانه خرید حقیقی
طی روزهای اخیر سرانه خرید حقیقی از فروش بالاتر رفته است. سرانه خرید حقیقی بارها به ۱۷ میلیون تومان رسیده اما سرانه فروش به زیر ۱۵ تومان سقوط کرده است همچنین ارزش معاملات بارها به آستانه ۷ همت در روز رسیده و در بسیاری از روزها، درصد نمادهای همراه با صف خرید بیشتر از نمادهای درگیر صف فروش بوده است.
*چرخش از منفی به مثبت نداشتیم
از نظر تعدادی، ابتدای هفته ۱۸ درصد نمادها صف خرید و ۱۹ درصد نمادها صف فروش بودند اما در روز چهارشنبه ۱۸ درصد نمادها صف خرید و تنها ۱۵ درصد نمادها صف فروش بودند. بااینحال هنوز دریکی از موارد آماری، شاهد چرخش از منفی به مثبت نبودهایم. در اکثریت روزها، علی رغم مثبت بودن شاخص کل و هموزن، مثبت بودن سرانه خرید حقیقی و همچنین سبقت تعداد صفوف خرید از صفوف فروش اما تعداد نمادهای منفی، بیشتر از مثبت بوده است. به عبارتی اگر یک پرتفو بهاندازه کافی متنوع شده باشد، خواهیم دید که ما در پرتفوی خود تعداد نمادهای منفی بیشتری نسبت به مثبتها داریم اما مثبتها عمدتاً در آستانه بالا معامله میشوند و منفیها نزدیک به صفر تابلو.
*حرکت پول به سمت دارو، بانک و خودرو
چرخش در بازار کاملا مشاهده میشود و اینطور نیست که نمادی اگر منفی باشد، این منفی بودن تداوم یابد. چرخش بازار از سیمانی به دارویی، اقبال به بانک و خودرو و گاها تک سهمها کاملاً چرخشی است و منابع در بازار در حال حرکت از گروهی به گروه دیگر است.
اما در خصوص گروه سهمهای مختلف باید به حجم معاملات بسیار دقت کرد. این سؤال اصلی مطرح است که هماکنون بازار به کدام صنایع اقبال بیشتری داری؟
*هیجان کمتر در معاملات فلزات
«حجم معاملات فلزات روز چهارشنبه هفته اخیر ۱۲۶ میلیون برگ سهم بوده درحالیکه متوسط ۳۰ روزه ۲۸۵ میلیون برگ و متوسط ۹۰ روزه ۲۳۰ میلیون برگ بوده است. به عبارتی هیجان معاملاتی فعلی نسبت به متوسط یک ماه اخیر، در گروه فلزی کاهشیافته است.
*برابری با حجم معاملات ۳۰روزه
در فرآوردههای نفتی، حجم معاملات چهارشنبه ۲۳۵ میلیون برگ، ۳۰ روزه ۲۵۸ میلیون برگ و ۹۰ روزه ۲۴۴ میلیون برگ سهم بوده است. این آمار در گروه خودرویی و سایر صنایع بزرگ نیز مشابه بوده و تقریباً حجم معاملات فعلی با متوسط ۳۰ روزه و ۹۰ روزه برابر است.
*بیمه، دارو و سیمان بالاتر از متوسط
اما در صنعت بیمه، حجم معاملات چهارشنبه دوبرابر متوسط ۹۰ روزه بود. در داروییها حجم معاملات سه برابر میانگین ۹۰ روزه بود! در سیمان حجم معاملات چهارشنبه ۵۰ درصد بیشتر از متوسط ۹۰ روز اخیر بود.
*رشد دوبرابری معاملات در شوینده ها، لاستیک و لیزینگ
شویندهها ۶ برابر متوسط ۹۰ روز حجم زدند و لاستیکیها بیش از دو برابر حجم معامله را ثبت کردند. در لیزینگ، حجم معاملات سه برابر میانگین بود و در کاشی و سرامیک، رشد حجم معاملات دو برابری را تجربه کردیم.»
*تعادل بازار در اکثر صنایع
این مسئله به شکل واضحی به ما نشان میدهد که اولاً بازار در عموم صنایع به تعادل رسیده و ثانیاً بازار هیجان معاملاتی بیشتری در صنایع متوسط به نمایش گذاشته است. طبعاً برای حرکتهای صعودی نیاز به حجم بالای معاملات نسبت به میانگین وجود دارد از این زاویه هماکنون بازار تلاطم و تحرک بیشتری در صنایع متوسط و کوچک EPS محور به نمایش گذاشته و در صنایع بزرگ، به ثبات رسیده است.
در حالی شاخص کل روز چهارشنبه ۱۲ صدم مثبت بود که شاخص ۵۰ شرکت بورس، شاخص بازار اول بورس و شاخص ۳۰ شرکت بزرگ منفی بود. این مسائل تماماً نشانههایی است مبنی بر ثبات شرکتها و صنایع بزرگ و وجود انتظاراتی برای تحرک در گروههای متوسط اما EPS محور بازار.
*کدام صنایع رشد نمیکنند؟
بازار هماکنون به استقبال گزارشهای فصل بهار میرود. هفته پیش رو، سیلی از گزارشهای فصلی از راه میرسد که برای هفتهها تأثیر خود را بر ذهن معامله گران بر جای میگذارد. طبعاً صنایعی که گزارشهای فصلی آنها طبق انتظار بوده و یا با گزارشهایی که ارائه میکنند در قیمت منطقی قرار دارند، شاهد تزریق منابع از سوی بازار نخواهند بود.
*اقبال بازار به شرکت هایی با P.e Fw زیر ۷ و ۶
بازار به شرکتهایی که افت سنگین قیمتی داشتهاند، از کف قیمت فاصله بیشتری نسبت به شاخص نگرفتهاند، به لحاظ P.e TTM در منطقه منطقی و کمتر از ۱۰ هستند و به لحاظ P.e Fw امکان رسیدن به محدوده ۷ یا کمتر دارند، قطعاً اقبال نشان میدهد. از این زاویه که استراتژی معاملاتی بسیاری از سرمایهگذاران، مبتنی بر امکان تعیین حد ضرر نزدیک و عدم بازدهی بااهمیت در هفتههای اخیر است. نگاه دیگر به مدل سرمایهگذاری و انتخاب سهم، میتواند مبتنی بر p.e، p.s و حاشیه سود بهصورت همزمان باشد. با توجه به اینکه تورم منجر به رشد نرخ فروش در صنایع داخلی میشود، ترکیبی از نسبت p.s و حاشیه سود میتواند به فهم و پیشبینی صحیح p.e Fw کمک کند. بهطور مثال اگر ما در میان دارویی و سیمانیها سهمی با P.s ۳-۴ داریم که حاشیه سود بالای ۴۰ درصد دارد، طبعاً اینچنینی شرکتی p.e Fw زیر ۶ خواهد داشت و یک گزینه سرمایهگذاری است.
*عدم بازدهی در تولیدکنندگان
در دنیا، هزینه حمل یک کانتینر ۴۰ فوتی به ۱۰-۲۰ هزار دلار رسیده که ۶ برابر نسبت به گذشته رشد کرده و همچنین هزینه گاز به سبب کمبود منابع آبی و کاهش تولید برقآبی، رشد بااهمیتی را تجربه میکند. از این زاویه ممکن است هزینههای واقعی تولید و فروش در شرکتهای صادرات محور، نسبت به آنچه تصور میشود طی ۳ ماه نخست بیشتر باشد و این درحالیکه بسیاری از این شرکتها در محدوده بالاتر از P.e نسبی، با قیمتهای جاری بازار جهانی معامله میشوند و این میتواند باعث عدم بازدهی آنها برای چند ماه آینده شود درحالیکه تورم بهشدت درآمد فصلی صنایع داخلی فروش را تحت تأثیر قرار داده و هزینهها در داخل بهتناسب تورم برای تولیدکنندگان رشد نکرده است.
نظر شما